Perdic | central postal directory | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 139 (8273 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	central postal directory U	دفتر مرکزی خدمات پستی دفتر مدیریت پستی مرکزی

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	postal directory U	دفتر راهنمای پست
	postal directory U	مدیریت پست
	postal U	مربوط به پست
	postal U	وابسته به پستخانه
	postal U	پستی
	postal order U	هزینهپستی
	postal match U	مسابقهای که در محل انجام میشود و نتیجه ان با پست نزد داوران ارسال می گردد
	postal chess U	شطرنج مکاتبهای
	postal services U	خدمات پستی
	army postal clerk U	متصدی پست ارتشی
	directory U	در OS/2 , -MS DOS دستور سیستم برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک
	directory U	SO/2 , -MS DOS , UNIX دستور سیستم برای جابجایی یک دایرکتوری
	directory U	لیست نام ها و اطلاعات درباره فایل ها در رسانههای ذخیره سازی
	ex-directory U	شخصی که چنین شمارهای را دارد
	directory U	روش سازماندهی فایلهای ذخیره شده روی دیسک دایرکتوری حاوی گروهی از فایل ها یا زیر دایرکتوری ها است
	directory U	دایرکتوری
	directory U	فهرست
	directory U	راهنما
	directory U	در OS/2 , -MS DOS دستور برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک
	directory U	روش اطمینان از اطلاعات مشابه و به روز فایلهای دو دایرکتوری مشابه در دو کامپیوتر
	directory U	روش لیست کردن کاربران و منابع متصل به شبکه به روش ساده و با دستیابی راحت تا کاربر بتواند کاربر دیگر را با نام و با آدرس پیچیده شبکه آدرس دهی کند
	directory U	دایرکتوری در یک دایرکتوری
	directory U	دفترچه راهنما
	ex-directory U	تلفنی که شمارهی آن در کتابچهی تلفن داده نشده
	directory U	کتاب راهنما
	directory U	فهرست راهنما
	contents directory U	فهرست محتویات
	current directory U	دایرکتوری جاری یا فعلی
	data directory U	فهرست راهنمای داده ها
	directory markers U	نشانههای دایرکتوری
	file directory U	فهرست یا راهنمای فایل
	parent directory U	دایرکتوری بالای یک زیر دایرکتوری
	parent directory U	دایرکتوری بالاتر
	default directory U	دایرکتوری پیش فرض یاقراردادی
	root directory U	دایرکتوری اصلی
	root directory U	دایرکتوری ریشه
	telephone directory U	دفترتلفن فهرست مشترکین تلفنی
	directory enquiries U	سرویسجستجوگرشمارهتلفن
	telephone directory U	کتاب تلفن
	telephone directory U	کتابچه راهنمای تلفن
	data directory dictionary U	فهرست لغت نامه داده ها
	central U	گروهی از مدارها که توابع اولیه یک کامپیوتر را انجام می دهند واز سه بخش تشکیل شده اند واحد کنترل
	central U	کامپیوتر مرکزی
	central U	واحد ورودی و خروجی
	central U	مرکزی
	central U	که برای تولید کلمات بزرگ CPU با استفاده از روش ها تقسم بیت به کار می رود
	central U	کلمه با طول کوتاه
	central U	ترمینالی که ارتباط بین کامپیوتر مرکز و ترمینالهای راه دور را برقرار میکند
	central U	متصدی مرکز تلفن مرکزی مرکزی
	central U	فضایی در حافظه که محل آن مستقیماگ و به سرعت توسط CPU قابل آدرس دهی است
	central U	تلفن چی مرکزی
	central U	واحد محاسبات و منط ق
	central tendency U	تمایل به مرکز
	central tendency U	احتمال مطابقت داده با مقادیرمورد انتظار
	central strip U	نوار میانی
	central processor U	پردازشگر مرکزی
	central strip U	جداکننده جهات
	central station U	نیروگاه مرکزی
	central site U	سایت مرکزی
	central reserve U	سکوی میانی
	central reserve U	سکوی وسط
	central purchase U	خرید اماد به طور تمرکزی خرید اماد به طور یکجا
	central terminal U	پایانه مرکزی
	central war U	جنگ عمومی
	central war U	جنگ عمده
	central stile U	چهارچوبدربمیانی
	central nave U	کلیسایمرکزی
	central incisor U	دندانپیشینمرکزی
	central defender U	مدافعوسطی
	Central America U	آمریکایمرکزی
	weather central U	مرکز کنترل اوضاع جوی مرکز هواشناسی
	switching central U	مرکز تلفن خودکار
	central reservation U	مرکزرزروکردن
	paching central U	سیستم مرکزی ارتباطات سیستم کنترل فنی مرکزی مدارات مخابراتی
	central column U	ستونمرکزی
	central circle U	دایرهوسط
	central screw U	پیچمرکزی
	central processor U	پردازنده مرکزی
	central office U	دفتر مرکزی
	central exchange U	مرکزتلکس
	central bank U	بانک مرکزی
	central city U	مرکز شهر
	central sulcus U	شیار مرکزی
	central gyrus U	شکنج مرکزی
	central load U	نیروی وارد به مرکز
	central load U	بار مرکزی
	central fissure U	شیار مرکزی
	central canal U	مجرای مرکزی
	central head U	فشار مرکزی
	central exchange U	مرکز تلفن خودکار
	central government U	حکومت مرکزی
	central heating U	گرمایش مرکزی
	central position U	وضعیت مرکزی
	central position U	قرارگاه مرکزی
	central planning U	برنامه ریزی مرکزی
	central pith U	هسته یا مغز چوب
	central city U	شهر مرکزی
	central convolution U	شکنج مرکزی
	central office U	تلکس و تلگراف
	central office U	مرکز تلفن
	central heating U	حرارت مرکزی
	central control desk U	اطاق فرمان اصلی
	Central African Republic	جمهوری آفریقای مرکزی
	central concrete membrane U	پرده میانی بتنی
	telephone central office U	مرکز تلفن خودکار
	central focusing wheel U	چرخهزوم مرکزی
	German Central Bank U	بانک مرکزی آلمان
	Central Intelligence Agency U	مرکز اداره اطلاعات [ایالات متحده آمریکا]
	battery control central U	مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
	central air data U	مرکز تهیه اطلاعات هوایی مرکزی
	top central manhole U	حفرهمیانیورودفرد
	central angle of arch U	دهانه کمان
	central pumping station U	مرکزی
	central pumping station U	تلمبهخانه
	central angle at crest U	فرجه ستیغ
	unit central processing U	واحد پردازش مرکزی
	central treaty organization U	سازمان پیمان مرکزی سازمان دفاعی متشکل ازایران
	central processing unit U	واحدپردازنده مرکزی
	measures of central tendency U	اندازههای گرایش مرکزی
	central tendency measures U	اندازههای گرایش مرکزی
	central telegraph office U	مرکز تلگراف اصلی
	central pastry kitchen U	اشپزخانه ثابت پادگانی اشپزخانه غیر صحرایی
	central planning team U	تیم طرح ریزی مرکزی
	central refueling provisions U	سیم سوخت رسانی هواپیماکه در ان تمام تانکهای سوخت از یک نقطه تغذیه میشوند
	central railway station U	ایستگاه مرکزی راه اهن
	central processing unit U	واحد پردازش مرکزی
	central treaty organization U	انگلستان
	central treaty organization U	پاکستان وترکیه که ایالات متحده امریکانیز در ان نظارت دارد و درمانورهایش شرکت میکند .این سازمان به سال 9591تاسیس یافته و دو سازمان دفاعی دیگر غرب یعنی Natoو Seato را به هم متصل میکند
	central mixing plant U	مرکز اختلاط بتن
	central control desk U	میزفرمان مرکزی
	central control panel U	مرکز کنترل
	central control panel U	تابلوی مرکزی کنترل
	central limit theorem U	قضیه حد مرکزی
	central heating system U	دستگاه حرارت مرکزی
	central information file U	سیستم اصلی ذخیره داده
	central mass storage U	انباره انبوه مرکزی
	organization of central american states U	سازمان دول امریکای مرکزی
	central food preparation facility U	کارخانجات مرکزی تهیه موادغذایی